در و مادر





دختر دومشان هم به دنیا آمده بود. از حس و حال شان نمی گویم که برای همچو منی قابل وصف نیست. پدر که نباشی نمی فهمی عشق به فرزند یعنی چه. مادر که نباشی نمی توانی کلمه "نفس م" را معنی کنی. دایره المعارف های ما بی معرفت تر از آنند که وصف حالات کنند. می خواستند صدای ش کنند ساحره. اولی که "سحر" باشد دومی هم می شود "ساحره" دیگر. بندگان خدا در آن دوران شاهنشاهی فوق فوقش تا چهارم پنجم ابتدایی سواد داشتند و از سر سادگی این نام را برگزیدند. دوستی از سر دلسوزی این نام را برای شان معنا کرد و آن دو ناراحت از خبطی که در پیش بود توبه کرده و نام دیگری برای دختر دلبندشان برگزیدند.

به برکت رشته مان این روزها در بخش اطفال به سر می بریم و هر روز با نام های عجیبی رو به رو می شویم که با مسما نیز می باشند. روزی دختری می آید که همه صدایش می زنند "مانیا" که می شود یک مرحله از بیماری روانی خلقی که ما می گوییم ش اختلال دوقطبی. روز دیگر دختری می آید که صدایش می زنند "ملنا" که ما در پزشکی به مدفوع سیاه قیری با بوی فی می گوییم ملنا که نشان دهنده یک خونریزی در دستگاه گوارش می باشد.

این روزها این سوال ذهنم را بدجور درگیر خود کرده است که چه شده ما را با این همه تغییر. سوادمان بیشتر شده یا روسیاهی مان. و یا اینکه علمی که می آموزیم تک بال است و به جای آن که شوق پرواز مان دهد، یک سر شکسته نصیب مان می کند. به جای آن که چشمان مان را به سوی آسمان بالا ببرد، یک بغل قلاده و زنجیر هدیه مان می کند. گویی در عالم علمی ما می ناب حافظ با شامپاین اشتباه گردیده است. بدجور درگیر شده ام با خود. تک بال پریدن غیرممکن است.

مومن ظاهری نیکو دارد و نامی نیکو. چگونه می شود این نام ها را بر زبان راند.

********************************************************

چه نامی را به زبان می آوریم؟ لحظه مرگ را می گویم.

لحظه ی اول را می گویم. همان لحظه ای که قرار است از شکم دنیا متولد شویم. لحظه ای که این نفس بالاخره نفس راحتی می کشد.

به مرگ می اندیشیم؟. کی و کجا لحظه دیدار ماست؟. مرگ مان چگونه خواهد بود؟.

********************************************************

یا حسین(ع).

در کربلا باشی و لحظه شهادت ت باشد و نام حسین(ع) را بر لبانت جاری نسازی. در رکاب امام ت جنگیده باشی و بر سر زانویش جان ندهی. حبیب ی که از شوق امام ش در کودکی یک بار طعم مرگ را چشید، چگونه در لحظه شهادت ش در جنگی که شیعیان پیمان شکن ش نقض عهد نموده و امام شان را تنها گذاشته و جان و مال و شکم را بر یاری پاره تن رسول ترجیح داده اند، حسین(ع) را فریاد نزند. من و تو چه می دانیم عشق بازی با حسین(ع) یعنی چه. لطفا به تبلت های مان فشار نیاوریم که دیکشنری های امروزی از عشق چیزی نمی فهمند.

در این عصر قطع ارتباطات، اینترنت هم پاسخ درست و درمانی به ما نمی دهد. لطفا لفظ عشق را سرچ نکنید. می ترسم در نتایج Google image تان تصویری از یک خرس عروسکی را بیابید که یک قلب قرمز هم در کنارش لمیده. اینترنت هر روز نفهم تر از دیروز می شود. می ترسم تصویر دخترکی را برای تان به نمایش در آورد که تیر شیطان را در پشت سرش پنهان کرده باشد.  این روزها شیطان به تکنولوژی روی آورده است.

و چه زیباست نام حبیب. او همه عشق ش امام ش بود.


رمز بلیط پرواز در آسمان هشتم از مقصد کربلا، حسین(ع) است. این را همه می دانند و نمی دانند. همه می دانند و نمی دانند. و چه زیبا نام حسین(ع) با آب گره خورده است. همانی که از آسمان نازل می شود.

********************************************************

این روزها ترافیک آسمان زیاد شده. به کبوترها بگویید مراقب باشند که در پره های هواپیما بی بال و پر، بلکه بی سر نگردند. گوینده اخبار هواشناسی می گفت با راه اندازی خط هوایی ایران- آمریکا باید منتظر موج های پراکنده زیادی باشیم. ابرهای سیاه زیادی در راه ند. فارن افرز هم تیتر زد: تحریم ها بالاخره جواب داد، فشار را بیشتر کنید. اوباما هم تایید کرد حرف ش را. شکست مفتضحانه آمریکا در جنگ صفر روزه سوریه به فراموشی سپرده شد و اکبر هاشمی رفسنجانی موسسه fast  را افتتاح کرد که سفارش های شما را در باب خاطره از امام در عرض کمتر از یک دقیقه تحویل می دهد. همچنین پادشاه عربستان در پایان نامه اش به او نوشت:"اخوک عبدا.". دلار گویی فلج شده و تاب برگشت ندارد و رژیم صهیونیستی طی حرکاتی زیرکانه از سوی رئیس جمهور حقوق دان و آقای ظریف به اسرائیل تبدیل شد.

این روزها کمال همنشین در آسمان اثر کرده و ظریف شده بس که ظریف را با خود این سو و آن سو برده است. و چه جالب پاسخ آقای ظریف را در صفحه فیس بوک ش دادند در جواب "نمی دانم وارد ایران شده ام یا نه " که "اگر فیلترینگ فعال است وارد ایران شده ای!".

و چه راحت یک مجری قانون، نقض قانون می کند.

این روزها ورژن های جدید نفاق در راه است. مراقب باشید که برخی به زبان یا حسین می گویند و در دل یا باراک حسین.


دل نامه دهم: حضرت ماه؛ نگویید شکست، بگویید عدم الفتح


media: آمریکا قابل اعتماد نیست


ثقلین: از تو راضی نمی شوند مگر.


ره عشق: شهید یوسف سجودی

 


lمتن زیر قسمتی از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار با 70 نماینده مجلس شورای اسلامی نهم می باشد. خواستم در جریان باشید:

محور همه قوانین کشور، قانون اساسی است و اگر فصل حقوق ملی آن را اجرا کنیم، همه مردم راضی می‌شوند، جز یک اقلیت افراطی که رأی مردم را تزئینی می‌دانند.

وی با یادآوری جمله تاریخی رهبری در روز انتخابات که «رأی مردم حق‌الناس است»، گفت: این جمله فقط برای روز انتخابات نبود به روزهای قبل از آن و بعد از آن هم مربوط می‌شد، که انشاءالله هر کس در هر مقام و مسئولیتی که هست، در این راه تلاش می‌کند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به دیدگاه ایشان نسبت به آقای ، گفت: سالهاست که ایشان را می‌شناسم و اگر بگذارند، با همکاری دیگر قوا، به اعتماد و امیدواری مردم پاسخ شایسته می‌دهند.

باید با درایت در ت داخلی و خارجی، راهها را برای جهش کشور و جبران عقب‌افتادگی‌های سالهای اخیر باز نماییم.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنان خود و در پاسخ به نگرانی یکی از نمایندگان در خصوص پرونده هسته‌ای گفت: هیچ جای نگرانی نیست، چون هم دانش هسته‌ای را در اندیشه‌های جوانان خود و هم فتوای رهبری برای حرام بودن استفاده از سلاح هسته‌ای داریم، مهم تفهیم این موضوع با ادبیات دیپلماسی به جهان است تا مثل زمان پایان جنگ، اجماع دشمنان جهانی را به مسابقه دوستی با ایران تبدیل کنیم.

مغرضان داخلی و خارجی که همیشه بهانه‌گیری دارند، ولی باید با عقلای قوم در داخل و دیگر کشورها در جهت رفع تردیدها کار کنیم تا گره‌ها باز شوند.

عضو مجلس خبرگان رهبری در فرازی از سخنان خویش، ضمن تقبیح اختلافات موجود بین باندها و جناح‌ها، گفت: تعارض قوا در جمهوری اسلامی بی‌معناست، مگر اینکه منافع باندی را بر منافع ملی رجحان دهند.

 

در این روزها که همه درگیر انتخابات ند، من درگیر امتحانات م.

امتحاناتی که مرا رها نمی کنند. از نمره ها خبر ندارم. پس از آزمون سوالات از ذهنم می پرد. نمی دانم چه کرده ام. پاسخ م صحیح بوده یا غلط. ترس مرا در بر گرفته است. اگر نمره قبولی را نیاورم چه؟.

امتحاناتی که فرجه ندارند. گویی وزارت علوم دنیا برای انتخابات فرجه را کنسل کرده و پی در پی امتحان می گیرد تا انتخاب شوند آنها که باید. آنها که با هم جنگ ندارند. آنها که لباس تقوا بر تن کرده اند پس از غسل از هرچه ریا. آنها که فعل شان خدایی ست. آنها که اشداء علی الکفار و رحماء بینهم هستند. آنها که ابراهیم وار بت شکنی می کنند، حتی اگر همه مردم شهر علیه شان باشند. حتی اگر نمرودیان آتش را فراهم کرده باشند برای شان. آنها که حضور را درک کرده اند و در پی ظهور بی صبرانه می کوشند.

آنها که مومن شدند به "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون".

مومن شدند و حرکت کردند.

این انتخابات هم یک امتحان است. این واحد درسی را اگر پاس کنیم خیلی به انتخابات نزدیک می شویم.

من هم یکی از امتحان شوندگانم.






لازم است اشارهاى بکنم به یک حادثهى تلخى که این روزها اتفاق افتاد؛ که هم خود حادثه تلخ بود، هم حاکى از دستهاى پشت پردهى زیادى بود؛ و آن، حادثهى تخریب قبر صحابى جلیلالقدر، حجربنعدى (رضوان اللّه تعالى علیه و سلام اللّه علیه) و اهانت به پیکر این بزرگوار بود. از جهاتى این قضیه تلخ است: خود اهانت به یک صحابى که از بزرگان اصحاب پیغمبر است و از حواریین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است و شهید در راه خدا است، قبر او را بعد از هزار و چهار صد سال بشکافند، جسد مطهر او را بیرون بیاورند و مورد اهانت قرار دهند، یک حادثهى بسیار تلخ و غمانگیزى است. در کنار این، تلخى دیگرى که وجود دارد، این است که در میان مجموعهى مسلمانان و امت اسلامى کسانى پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقبمانده و خرافى خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهرههاى نورانى صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتى است. اینها همان کسانى هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیهمالسّلام) را در بقیع ویران کردند. آن روز که در دنیاى اسلام، از شبهقارهى هند گرفته تا آفریقا، علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت میکردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران میکردند، با خاک یکسان میکردند. ببینید چه فکر باطلى، چه روحیهى پلیدى، چه انسانهاى بداندیشى، احترام به بزرگان را اینجورى بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینى بشمرند! در آن وقتى که اینها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیاى اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیاى اسلام - از هند - تا غرب جغرافیاى اسلام، علیه اینها بسیج شدند.

اینها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدامهاى خبیث را میکنند! رفتن سر قبر یک انسانى و طلب رحمت کردن براى او از خداى متعال، و طلب رحمت کردن براى خود در آن فضاى معنوى و روحانى، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست تهاى اینتلیجنس انگلیس و سى.آى.اى آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکسارى در مقابل طواغیت زنده را شرک نمیدانند، احترام به بزرگان را شرک میدانند! خود این، یک مصیبتى است. جریان تکفیرىِ خبیث که امروز در دنیاى اسلام به برکت برخى از منابع مادى، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکى از مصائب اسلام است.

بحمداللّه شیعیان در هر نقطهاى که بودند -  چه در اینجا، چه در عراق، چه در پاکستان، چه در هر نقطه از نقاطى که شیعیان با قضیهى این چند روز مواجه شدند - نشان دادند که داراى رشد فکرىاند. دشمن میخواهد با این کار، آتش نزاعهاى شیعه و سنى را تقویت کند؛ لیکن جامعهى بزرگ شیعى، خانوادهى بزرگ پیروان اهلبیت نشان دادند که فریب این بازى را نمیخورند. برادران اهل سنت هم در بسیارى از نقاط این کار را محکوم کردند؛ آنها هم آگاهى و بینش خود را نشان دادند. این باید ادامه پیدا کند. این از آن قضایائى نیست که دو روز، سه روز، پنج روز، یک هفته، یک سر و صدائى در دنیا درست کند، بعد رها شود. اینها اگر چنانچه به وسیلهى مسلمانها به طور کامل محکوم نشوند و بزرگان علمى و بزرگان روشنفکرى و بزرگان ى وظیفهى خودشان را در مقابل اینها انجام ندهند، این فتنهها به اینجاها منحصر نمیماند؛ بلائى به جان جامعهى اسلامى مىافتد و روزبهروز این آتش توسعه پیدا میکند. باید جلوى این فتنهها را بگیرند؛ چه از طرق ى، چه از طرق فتواهاى دینى، چه از طرق مقالههاى روشنگرِ نویسندگان و روشنفکران و نخبگان فکرى و ى در دنیا. توجه شود به این که در این کارها دستهاى پنهان دشمن نشانههاى خودش را دارد نمایان میکند؛ این چیزى نیست که انسان بتواند این را ندیده بگیرد. آنهائى که براى تخریب یک اثر باستانى در دنیا عزا میگیرند و هیاهو میکنند، در مقابل این پدیده سکوت کردهاند؛ چه سازمانهاى بینالمللى، چه شخصیتهاى بینالمللى، چه یونى که از این کوردلها دارند حمایت میکنند؛ این نشان دهندهى این است که در قضیه داخلند؛ این قضیه، دستها را نشان میدهد.
 این را بدانید: «انّ ربّک لبالمرصاد». خداى متعال میفرماید: «انّهم یکیدون کیدا. و اکید کیدا»؛ آنها مکر میورزند، اما مکر الهى بر مکر آنها قطعاً غالب خواهد شد و این جریانى را که میخواهد در راه اتحاد امت اسلامى و پیشرفت امت اسلامى سنگاندازى کند، متوقف خواهد کرد.

حرف اضافی:

مرا بزن

هر چقدر که می خواهی،

وای به حالت

اگر عمو برگردد!

"سید محمد رضی زاده"


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Devon سالن همایش ها و سینمای بصیرت رنگ آميزي خدا Erik Megan Jesus دانلود پاورپوینت کیفیت حسابرسی Cesar آشپزخونه پروژه فیزیک استاد نیکونژاد